(به نام خداوند جان و خرد)
مىگويند حقوق ـ از آنجا كه هدفِ آن جستجوى قواعدى است كه بر اشخاص، از اين حيث كه عضو جامعهاند، حكومت مىكند ـ از علوم اجتماعى است؛ و چون از علوم اجتماعى است، با ساير علوم اجتماعى از قبيلِ جامعهشناسى، اقتصاد، علوم سياسى، تاريخ، روانشناسى، جرمشناسى، و غيره رابطه مستقيم دارد و با استفاده از وسايل علمى در جستجوى قواعدى است كه بهتر بتواند عدالت و نظم را در جامعه مستقر سازد و سعادت مردم را تأمين كند.
مقدمه:
از آنجا که شناسايي حيثيت ذاتي کليه اعضاي خانواده بشري و حقوق يکسان و انتقال ناپذير آنان اساس آزادي و عدالت و صلح را در جهان تشکيل مي دهد ، از آنجا که عدم شناسايي وتحقير حقوق بشر منتهي به اعمال وحشيانه اي گرديده است که روح بشريت را به عصيان واداشته و ظهور دنيايي که در آن افراد بشر در بيان عقيده آزاد و از ترس و فقر فارغ باشند به عنوان بالاترين آمال بشر اعلام شده است ، از آنجا که اساساً حقوق انساني را بايد با اجراي قانون حمايت کرد تا بشر به عنوان آخرين علاج به قيام بر ضد ظلم و فشار مجبور نگردد ، از آنجا که اساساً لازم است توسعه روابط دوستانه بين الملل را مورد تشويق قرار داد ، از آنجا که مردم ملل متحد ايمان خود را به حقوق اساسي بشر و مقام و ارزش فرد انساني و تساوي حقوق مرد و زن مجدداً در منشور اعلام کرده اند
نظر به اينکه امروزه يکی از جرائم مهم در عرصهُ ارتباطات جهانی ارتکاب بزه های اينترنتی است، لذا مسلماً يکی از عمده بحثها موانع ومحدوديتهای إعمال قواعد کيفری در اين قلمرو می باشد. پرواضح است ويژ گیهای خاص اين شبکهُ فراملّی به دليل عدم محدویّت آن در ارسال پيامها، نظريات ، مقالات و…وضعيتی را بوجود آورده که از يکطرف کشورهای جهان را با محدودیّت در اعمال قوانين کيفری خود مواجه کرده واز سوی ديگر مجرمين اين عرصه توانسته اند از اين موانع بهره جسته و براحتی از چنگال عدالت بگريزند. البته اين موضوع فقط اندکی از مشکلات اعمال حقوق کيفری در قلمرو اينترنت می باشد.
(بررسي امكان و اوصاف)
چكيده
در دوران جديد با تكيه بر «حق»، از «تكليف» فاصله گرفته شده است و اعتقاد بر اين است كه اساسا يكي از مهمترين جلوهها و ويژگيهاي دوران جديد، حقمداري يا حقآگاهي است؛ دربرابر تكليفمداري يا تكليفآگاهي دوران قديم.
از اينرو پرسش اين است كه آيا در ساحت دين كه به قول همين روشنفكران مربوط به دوران قديم است، امكان وجود يا تحقق مسالهاي به نام حق وجود دارد؟
پس از بررسی فشرده ی تاريخ هستی پذيری و تکامل مفهوم حقوق بشر، اينک در ادامه ی گفتارها، به مباحث امروزين حقوق بشری باز می گرديم. کانونی ترين ارزش فلسفی حقوق بشر، همانا «منزلت انسان» است که بدوا" آن را در گفتاری جداگانه بررسيديم. در اين گفتار، روشن خواهيم ساخت که برای تبيين دقيق تر مفهوم منزلت انسان، بايد ارزشهای ديگری را که جزو آن به شمار می آيد و بطور همزمان به مثابه ارزشهای حقوق بشری محسوب می گردد، در نظر گرفت. در همين راستا، به ارزشهايی مانند: «زندگی»، «آزادی و استقلال»، «عدالت»، «همبستگی»، «مسئوليت اجتماعی»، «صلح و خشونت پرهيزی» و نيز «محيط زيست سالم» می پردازيم.
تعداد صفحات : 1
صفحه قبل 1 صفحه بعد |